۲۸ اسفند ۹۵ ، ۱۰:۲۱
شهید کاوه
گونی بزرگی بر دوشش داشت و در سنگرها جیره غذایی پخش میکرد.
بچهها هم شوخیشان گل کرده بود.
میگفتند:
اخوی، دیر آمدی، میخواهی ما را از گرسنگی بکشی؟
اوّل برای خودشیرینی سنگر فرماندهی میروی! 😁
گونی بزرگ بود و سر آن بنده خدا پایین.
🔰کارش که تمام شد گونی را زمین گذاشت، همه او را شناختند.
✳️ کاوه بود، فرمانده لشکر.
🌹شهید کاوه
#خاطره
۹۵/۱۲/۲۸