پایگاه شهیدبهزادطهمورثی

تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ هست و هر گونه کپی برداری و سواستفاده از تمام جزئیات پیگردقانونی دارد

پایگاه شهیدبهزادطهمورثی

تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ هست و هر گونه کپی برداری و سواستفاده از تمام جزئیات پیگردقانونی دارد

پایگاه شهیدبهزادطهمورثی
ایران شــده گــلـشنـ از روے ڱل شهیــد هرکجـــا گذرے ڪنے بود ڪوے شــهـــیــد
ازخــاڪ وطنـ ز هر ڪجا بردارے اید بہ مۺامـ جـــــانـ از او بۅے شہـــــــیـــد

سلام خدمت دوستان گرامے

(ونزعنا ما فی صدورهم من غل إخوناعلی سررمتقابلین)

ما ائینه دلهای پاک انها را از کدورت کنیه حسد و هر خلق ناپسند بکلی و پاکیزه سازیمـ تاهمه با هم بردار و دوستدار هم شوند



شهیدانـ ائینه پاکی هستند جان را به تن خریدن و .......


پیام های کوتاه
  • ۲۱ اسفند ۹۵ , ۲۳:۴۰
    ......
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
آخرین نظرات
  • ۱۱ ارديبهشت ۹۸، ۱۰:۰۰ - نباتِ خدا
    اهان :/
  • ۲۶ مرداد ۹۶، ۱۱:۲۸ - مهندس رضا عباسی
    سلام
۲۸ اسفند ۹۵ ، ۱۰:۲۱

شهید کاوه

گونی بزرگی بر دوشش داشت و در سنگرها جیره غذایی پخش می‌کرد. 


بچه‌ها هم شوخیشان گل کرده بود. 


می‌گفتند: 

اخوی، دیر آمدی، می‌خواهی ما را از گرسنگی بکشی؟ 

اوّل برای خودشیرینی سنگر فرماندهی می‌روی! 😁


گونی بزرگ بود و سر آن بنده خدا پایین. 

🔰کارش که تمام شد گونی را زمین گذاشت، همه او را شناختند. 

✳️ کاوه بود، فرمانده لشکر.

  

🌹شهید کاوه


#خاطره


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۲۸