پایگاه شهیدبهزادطهمورثی

تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ هست و هر گونه کپی برداری و سواستفاده از تمام جزئیات پیگردقانونی دارد

پایگاه شهیدبهزادطهمورثی

تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ هست و هر گونه کپی برداری و سواستفاده از تمام جزئیات پیگردقانونی دارد

پایگاه شهیدبهزادطهمورثی
ایران شــده گــلـشنـ از روے ڱل شهیــد هرکجـــا گذرے ڪنے بود ڪوے شــهـــیــد
ازخــاڪ وطنـ ز هر ڪجا بردارے اید بہ مۺامـ جـــــانـ از او بۅے شہـــــــیـــد

سلام خدمت دوستان گرامے

(ونزعنا ما فی صدورهم من غل إخوناعلی سررمتقابلین)

ما ائینه دلهای پاک انها را از کدورت کنیه حسد و هر خلق ناپسند بکلی و پاکیزه سازیمـ تاهمه با هم بردار و دوستدار هم شوند



شهیدانـ ائینه پاکی هستند جان را به تن خریدن و .......


پیام های کوتاه
  • ۲۱ اسفند ۹۵ , ۲۳:۴۰
    ......
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
آخرین نظرات
  • ۱۱ ارديبهشت ۹۸، ۱۰:۰۰ - نباتِ خدا
    اهان :/
  • ۲۶ مرداد ۹۶، ۱۱:۲۸ - مهندس رضا عباسی
    سلام


‍ شهید مدافع حرم 🌷سید مرتضی موسوی🌷


☀️تولد ۱۳۷۷/۱/۱


🕊شهادت ۱۳۹۵/۵/۱۱


💔محل شهادت  حلب  سوریه


مزار تهران بهشت زهرا  (س)


فرزند سید حیدر موسوی


📎مرتضی از بچگی عاشق هیئت و روضه بود وهمیشه حضوری 


فعال در مجالس عزاداری داشت 


مرتضی قبل رفتن واقعاً تغیر ڪرده بود وفقط حرفش این بود ڪہ من 


باید برم  سوریه


خلاصه  مرتضی هر روز میومد و التماس میڪرد تا پدرو مادرم راضی


بشن بذارن بره سوریه 


ولی مادرم چون خیلی وابسته داداشم بود به هیچ عنوان راضی 


نمیشد


شب ها ڪه میومد خونه با مادرم حرف میزد و میگفت مادرجان من 


باید برم از حرم عمه ام حضرت زینب (س) دفاع ڪنم و


همینطور اشڪ میریخت


تا این ڪه مادرم را راضی ڪرد وبا خوش حالی عازم شد 


📎به نقل از برادر شهید🌷


🌹🌹🍀🍀🌹🌹🍀🍀🌹🌹


#خاطراتـــــــ_شهدا 

#شهید_مطهرے


☘دقّت در بیت ‏المال🍀


یڪے از ڪارڪنان دانشڪده الهیات، درباره رفتار استاد مطهرے می‏گوید:


بنده از سال ۱۳۳۷در خدمت استاد مطهرے بودم. ایشان اتاقے در ڪنار اتاق شوراے دانشڪده داشتند. 

وقتے استادان دانشڪده جلسه داشتند یا ورقه‏ هاے امتحانے راتصحیح می‏ڪردند، تا ساعت سه بعدازظهر در همان اتاق مےماندند و از سوے دانشڪده براے آن‏ها ناهار و نوشابه و میوه مے‏آوردند، اما استاد مطهرےوقتے ظهر می‏شد، به اتاق خودشان تشریف می‏بردند. 


همیشه مقیّد بودند اوّل نماز بخوانند، سپس ناهار مختصرے ڪه معمولاً نان و پنیر و یا نان و انگور بود و از منزل همراه مے‏آوردند، صرف ڪنند. 

استادان و مسؤولان اصرار می‏ڪردند ڪه استاد مطهرے به اتاق شورا برود و از ناهار دانشڪده ڪه مثلاً چلوڪباب برگ و غیره بود، صرف ڪنند، اما استاد قبول نمےڪردند و عذر مےآوردند ڪه: 


«غذاے من مخصوص است و غذاے دانشڪده با من سازگار نیست»، امّا اظهار نمےڪردند ڪه چرا از غذاے استادان نمےخورند. 


من علتش را مے‏دانستم، استاد نیز گاهے مےگفتند: 

«این ناهارها، حقّ خدمتگزاران و از بیت ‏المال است. استادانْ حقوق خوبے دارند، خودشان بروند از بازار بخرند و بخورند. این غذا حقّ ضعفاست».


🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۲۶