شهید مدافع حرم 🌷سید مرتضی موسوی🌷
شهید مدافع حرم 🌷سید مرتضی موسوی🌷
☀️تولد ۱۳۷۷/۱/۱
🕊شهادت ۱۳۹۵/۵/۱۱
💔محل شهادت حلب سوریه
مزار تهران بهشت زهرا (س)
فرزند سید حیدر موسوی
📎مرتضی از بچگی عاشق هیئت و روضه بود وهمیشه حضوری
فعال در مجالس عزاداری داشت
مرتضی قبل رفتن واقعاً تغیر ڪرده بود وفقط حرفش این بود ڪہ من
باید برم سوریه
خلاصه مرتضی هر روز میومد و التماس میڪرد تا پدرو مادرم راضی
بشن بذارن بره سوریه
ولی مادرم چون خیلی وابسته داداشم بود به هیچ عنوان راضی
نمیشد
شب ها ڪه میومد خونه با مادرم حرف میزد و میگفت مادرجان من
باید برم از حرم عمه ام حضرت زینب (س) دفاع ڪنم و
همینطور اشڪ میریخت
تا این ڪه مادرم را راضی ڪرد وبا خوش حالی عازم شد
📎به نقل از برادر شهید🌷
🌹🌹🍀🍀🌹🌹🍀🍀🌹🌹
#خاطراتـــــــ_شهدا
#شهید_مطهرے
☘دقّت در بیت المال🍀
یڪے از ڪارڪنان دانشڪده الهیات، درباره رفتار استاد مطهرے میگوید:
بنده از سال ۱۳۳۷در خدمت استاد مطهرے بودم. ایشان اتاقے در ڪنار اتاق شوراے دانشڪده داشتند.
وقتے استادان دانشڪده جلسه داشتند یا ورقه هاے امتحانے راتصحیح میڪردند، تا ساعت سه بعدازظهر در همان اتاق مےماندند و از سوے دانشڪده براے آنها ناهار و نوشابه و میوه مےآوردند، اما استاد مطهرےوقتے ظهر میشد، به اتاق خودشان تشریف میبردند.
همیشه مقیّد بودند اوّل نماز بخوانند، سپس ناهار مختصرے ڪه معمولاً نان و پنیر و یا نان و انگور بود و از منزل همراه مےآوردند، صرف ڪنند.
استادان و مسؤولان اصرار میڪردند ڪه استاد مطهرے به اتاق شورا برود و از ناهار دانشڪده ڪه مثلاً چلوڪباب برگ و غیره بود، صرف ڪنند، اما استاد قبول نمےڪردند و عذر مےآوردند ڪه:
«غذاے من مخصوص است و غذاے دانشڪده با من سازگار نیست»، امّا اظهار نمےڪردند ڪه چرا از غذاے استادان نمےخورند.
من علتش را مےدانستم، استاد نیز گاهے مےگفتند:
«این ناهارها، حقّ خدمتگزاران و از بیت المال است. استادانْ حقوق خوبے دارند، خودشان بروند از بازار بخرند و بخورند. این غذا حقّ ضعفاست».
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹