مادر شهید خلبان عباس بابایی تعریف می کرد:
✨به نام خدا
مادر شهید خلبان عباس بابایی تعریف می کرد:
من تعداد هفت فرزند دارم و عباس درمیان فرزندانم《برترین》آنها بود.او خیلی مهربان وکم توقع بود.باتوجه به این که رسم بود تاهرسال شب عید برای بچه هالباس نو تهیه شود؛اما عباس هرگز تن به این کار نمی داد.اومیگفت:《اول برای همه برادرها وخاهرانم لباس خرید وچنانچه مبلغی باقی ماند برای من هم چیزی بخرید.》به همین خاطر همیشه هنگام خرید اولویت را به خواهران وبرادرانش می داد.او هروقت میدید مامیخواهیم برای او لباس نو تهیه کنیم،می گفت:《همین لباسی که به تن دارم بسیار خوب است.》و وقتی که لباس هایش چرک میشد،بی آنکه کسی بداند،خودش میشست وبه تن میکرد.عباس هیچ گاه کفش مناسبی نمی پوشید و بیشتر وقتها پوتین به پا میکرد.عقیده داشت که پوتین محکم است و دیرتر از کفشهای دیگر پاره می شود وآنقدر آن قدر آن را میپوشید تاکف نما می شد.
به خاطر می آورم روزی نام اورا در لیست دانش آموزان بی بضاعت نوشته بودند.دایی عباس،که ناظم همان مدرسه بود،ازاین مسائله خیلی ناراحت شد وبه منزل ما آمد.ازما خواست تابه ظاهر ولباس عباس بیشتر رسیدگی کنیم تاآبروی خانواده،حفظ شود.من از سخنان برادرم متاثر شدم.کمد لباسهای عباس را به او نشان دادم وگفتم:_نگاه کن:ببین ما برایش همه چیز خریده ایم؛اما خودش از آنها استفاده نمیکند. وقتی هم از اومیپرسم که چرا لباس نو نمیپوشی؟می گوید:《در مدرسه شاگردانی هستند که وضع مالی خوبی ندارند. من نمیخواهم باپوشیدن لباسها به آنان فخر فروشی کنم.》
آیا امروز کسی مانند شهید خلبان عباس بابایی فکر می کند؟ به نظر شما اگر فکر می کردیم و عمل می کردیم چه می شد؟
☘🌸☘🌸☘🌸